راهنمای سفر با خودروی شخصی به گرجستان 1396

Travel to georgia www.telegram.me/georgiatravel1396

راهنمای سفر با خودروی شخصی به گرجستان 1396

Travel to georgia www.telegram.me/georgiatravel1396

راهنمای سفر با خودروی شخصی به گرجستان 1396

در یک محیط باحال و صمیمی تجربه های خودمون رو در اختیار دوستان قرار می دهیم
تا بتوانند با خیال راحت یک سفر اقتصادی و به صرفه به کشور زیبای گرجستان رو داشته باشند
با نظرات سازنده و نقدهاتون ما رو خوشحال می کنید .
در ضمن یادتون نره به کانال تلگرامی ما ملحق بشین .

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سفر به ترکیه» ثبت شده است

۱۶
ارديبهشت

سلام دوستان و همراهان گرامی
طبق آخرین دستورات بانک مرکزی برای سفرهای زمینی دلار 4200 تومنی ( جهانگیری )  تعلق نمیگیرد ولی عوارض خروج از کشور بصورت تمام و کمال دریافت می گردد .
فعلاً ما هم بلاتکلیف هستیم ، حجم سوالات دوستان در این مورد بسیار بالاست  ،  در صورت دریافت اطلاعات جدید ، شما رو هم در جریان خواهم گذاشت .

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم 

۲۵
شهریور

برای سفر به گرجستان دلار ببریم یا لاری ؟ 
لاری چیست ؟
آیا پول ایرانی در گرجستان اعتبار دارد ؟
و ...
دلار آمریکا یکی از بهترین  ارز هایی  است که در تمام کشورها قابل تبدیل به پول محلی آن کشور می باشد ، یعنی شما برای سفر به گرجستان یا هر کشور دیگری ، بهترین کار این است که دلار همراه خود ببرید و در صرافی های سطح شهر که به وفور یافت می شوند به لاری ( پول محلی گرجستان ، مثل ریال که پول ایرانه ) تبدیل کنید ، نرخ تبدیل دلار به لاری هم در  تمام صرافی ها نصب شده و جای نگرانی نیست .
چرا دلار ؟
دلار معمولاً در اکثر موارد از ثبات خوبی برخوردار است و  از خرید آن متضرر نخواهید شد ، معمولاً هم  نرخ تبدیل آن به سایر ارز ها در نوسان رو به بالا است .
در ضمن در همین بلاگ هم پیوند نرخ تبدیل دلار به لاری گرجستان قرار داره و به راحتی می تونید نرخ تبدیل جهانی آن را مشاهده کنید .
البته توصیه من اینه که در این مدل سفرها کمی هم از قبل ارز کشور مورد نظر رو برای خرید های دم دستی و پیش بینی نشده در نظر بگیرید ، شما هشتاد  و پنج درصد ارز مورد نظرتون رو دلار بگیرید و پانزده درصد هم لاری تهیه کنید .

اینکه پول ایرانی در گرجستان اعتبار داره یا نه سوالیه که معمولاً خیلی از دوستان پرسیدند ، روی تابلوی اکثر صرافی های گرجستان اثری از نماد پول ایرانی ، یا کشورمان نیست و اگرهم با پرس و جو یک صرافی پیدا کنید که این کار رو انجام بده ، با نرخ بسیار پایینی پول ایرانی رو برای شما به دلار آمریکا یا لاری گرجستان تبدیل می کنه و باعث ضرر شما خواهد شد ، توصیه من رو جدی بگیرید .
در تمام شهر های میهن عزیزمان صرافی وجود داره ، پس برای خرید ارز جای نگرانی نیست .
توصیه دوم اینکه خرید ارز رو به لب مرز موکول نکنید ، اگر  یک درصد به شما ارز قلابی بفروشند دچار دردسر های بزرگی می شوید .
همیشه خرید ارز رو از مراکز معتبر انجام بدین و رسید خریدتون رو نگه دارید .البته صرافی های معتبر هم در شهر ماکو و بازرگان وجود داره ، اما به دردسرش نمی ارزه ، من به شما پیشنهاد می کنم که توی شهر خودتون این کار ها رو انجام بدین تا با آرامش کامل سفرتون انجام بشه .
به پیشنهاد های وسوسه انگیز دلال های لب مرز هم هیچ وقت توجه نکنید .
 هنگام خرید دلار به‌عنوان یکی از پرتقاضا‌ترین ارزهای ایران و صرافی‌ها به نکات زیر توجه کنید:
1 ـ به یاد داشته باشید خودکارهایی در بازار وجود دارد که می‌توان با آن حساسیت اسکناس‌های معتبر نسبت به نور ماوراء بنفش را تائید کرد.
2 ـ در مورد دلار اولین گام، چک کردن برجستگی حروف روی اسکناس است.
3 ـ اگر اسکناس یکصد دلاری می‌خرید، سریع به عدد صد توجه کنید. هنگامی که از روبه‌رو و مستقیم به آن نگاه می‌کنید رنگ سبز خاصی دارد، اما وقتی کمی اسکناس را بچرخانید رنگ سبز عدد صد به سیاه تبدیل خواهد شد، یعنی زاویه دید شما نسبت به اسکناس باعث تغییر رنگ آن می‌شود.
4ـ با کمی احتیاط اسکناس را از دو سر بکشید، اسکناس اصلی هرگز پاره نخواهد شد. (به یاد داشته باشید نیاز نیست اسکناس بشدت کشیده شود. کاملا معمولی بکشید.)
5 ـ شاید کمی غیرعادی باشد، اما بوی اسکناس دلار کاملا مشخص و واضح است. می‌توانید به حس بویایی خود کمی اطمینان کنید.
6 ـ به نوع نوشته‌های روی اسکناس کاملا توجه کنید. اسکناس‌های اصلی نوشته‌هایی کاملا مشخص و بدون هیچ حاشیه دارد، در حالی که اسکناس‌های تقبلی معمولا نوشته‌های منظمی ندارد.
7 ـ شماره سریال روی اسکناس اصلی کاملا یکسان و با فاصله‌ای مشخص چاپ شده در حالی که در اسکناس‌های تقلبی فواصل اعداد کاملا بدون توازن است و از قاعده‌ای پیروی نمی‌کند.
8 ـ به برش کاغذ اسکناس کاملا دقت کنید. نباید کوچک‌ترین اشکالی داشته باشد.
9 ـ اسکناس دلار اصلی دارای خط با حروف و نوشته لاتین بوده که در اسکناس دلار لابسی حتی از کنار دسته ده هزارتایی قابل مشاهده است.
10 ـ اسکناس دلار اصلی علاوه بر سریال سال ساخت و سریال، شماره سری نیز دارد.
11 ـ اسکناس دلار اصل به هیچ صورت در ارتباط با آب رنگ پس نمی‌دهد و تداخل رنگ ندارد.
12 ـ خط دور اسکناس دلار میکروپرینت است که با ذره‌بین خوانده می‌شود.
13 ـ زیر نور لیزر قرمز، دو سمت اسکناس دلار براحتی قابل تفکیک و نقش‌ها برجسته است.
14 ـ به یاد داشته باشید همیشه جاعلان دلار مبتدی نیستند، بنابراین نگران اسکناس‌های تقلبی کاملا حرفه‌ای باشید که تنها راه شناخت آنها نور ماوراء بنفش است.
اگر سوال یا ابهامی در مورد این پست دارید ، در قسمت نظرات مطرح فرمائید تا در اسرع وقت پاسخ داده شود .

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم 

۲۴
شهریور

اینکه از کجای ایران عزیز قصد سفر به گرجستان را دارید مهم نیست ، ابتدا باید تصمیم بگیرید از کدوم مرز قصد خروج را دارید ، همانطور که همتون میدونین ، ایران با گرجستان مرز مشترک زمینی نداره و باید از یکی از سه کشور ترکیه ، ارمنستان و یا آذربایجان وارد گرجستان شوید .

ارمنستان ، جاده های بسیار زیبا ولی بسیار خطرناک و نا ایمنی داره ، درضمن برخورد پلیس های جاده ای اون اصلاً مناسب نیست .

آذربایجان ، ویزا میخواد و بیمه شخص ثالث گرونه ، همچنین پلیس فاسد رو هم به باقی امتیازاتش اضافه کنید .
توی آذربایجان و ارمنستان سفر با خودروی شخصی ،  احتمال جریمه شدن شما بسیار بالاست
پیشنهاد من ورود به گرجستان از طریق ترکیه میباشد .
چرا ؟ چون جاده های ترکیه بسیار از استاندارد بالایی برخوردارند و یکی از ده جاده های برتر دنیا است 
برخورد پلیس و گمرک اون مناسبه و جای نگرانی نیست ، عوارض عبور هم ازتون دریافت نمیشه ، ویزا هم نمی خواد و در کل بگیر و ببندی نداره ، امنیت کامل هم تو جاده های ترکیه برقراره و هیچ جای نگرانی نیست .
اما ایران با ترکیه چند مرز زمینی داره که بهترینش برای خروج با خودروی شخصی و طی مسیر تا گرجستان بدون شک مرز بازرگانه .
مرز بازرگان بعد از شهر ماکو است و دسترسی بهش از سراسر ایران به راحتی امکانپذیره .
اگر شما از هرجای ایران توی گوگل مپ گوشیتون مسیرتون رو به شهر ماکو انتخاب کنید به راحتی میتونید بهترین مسیر رو از گوگل مپ پیشنهاد بگیرید .
اما به خاطر داشته باشید که باید برای سفر با خودروی شخصی به گرجستان  این مدارک رو آماده کنید .
رد شدن با خودروی شخصی و با مدارک کامل از مرز بازرگان کار سختی نیست و به راحتی اگر مرز خلوت باشه ، نیم ساعته شما در طرف ترکیه هستین .

اگر بدون خودروی شخصی بخواهید از مرز عبور کنید فقط باید پاسپورت همراه داشته باشید + واریز وجه عوارض خروج از کشور که اون هم نفری بیست و پنج هزار تومنه .
برای خروج خودرو هیچ گونه عوارض خروج از کشوری مخصوص خودرو  ندارید  .
به محض ورود به محوطه گمرک ترکیه ، ورودتون به ترکیه تو پاسپورتتون ثبت میشه ، هیچ وجهی هم نیاز نیست پرداخت کنید ، یادته یه سری مدارک گفته بودم تهیه کنید ، تو محوطه گمرک ترکیه این مدارک رو باید به انضمام بیمه تحویل باجه بدید و بعد از ده دقیقه ورودتون به ترکیه آزاد میشه .
راستی گفتم بیمه ، منظورم بیمه شخص ثالث خودرو توی کشور ترکیه است ، همونجا هم انجام میشه ، توی محوطه بیمه یه باجه است که کار بیمه رو براتون انجام میده و حداقل بیمه شون سه ماهه است و حدود 200 لیره براتون خرج داره ، اگر 200 لیره براتون زیاده میتونید به راحتی ، یک هفته قبل از سفرتون بیمه برگ سبز ایران رو از بیمه ایران نمایندگی مطهری واقع در خ مطهری تهران تهیه کنید و هزینه اش حدود شصت هزار تومن میشه .
اینکه این برگ سبز بیمه که توی یه سری از کشورها معتبره  توی شهر خودتون میتونید بگیرید یا نه ؟ از نمایندگی های بیمه ایران سوال کنید .
تا امروز که من این پست رو میگذارم ، به جز بیمه ایران هیچ بیمه ای این کار رو انجام نمیده .
راستی تا یادم نرفته بگم که بیمه شخص ثالث در ترکیه اجباریه . باید شما با بیمه وارد جاده های ترکیه بشین .
از دوغوبایزیت دو مسیر دارید برای ورود به گرجستان :
یکی مرز پسوف که در شهر ترکگوز ترکیه واقع شده و یکی مرز سارپی که در شهر هوپا واقع شده . بستگی داره به اینکه به کدام شهر گرجستان قصد سفر را دارید ؟
اگر مقصد شما شهر زیبای تفلیس ، برجومی است که باید مرز واله رو انتخاب کنید .
عکس بالا مربوط به خروج از مرز واله است
اگر مقصد شما شهر ساحلی و زیبای باتومی است که باید مرز سارپی را انتخاب کنید .
عکس بالا مربوط به خروج از مرز سارپی است
مسیر رسیدن به هریک از مرز ها را شرح میدهم .
برای رسیدن به مرز واله ( مرز ترکیه با گرجستان ) که فاصله اون از مرز بازرگان 347 کیلومتره ، باید شهرهای ایغدیر ، کارس ، هاناک و ترکگوز را طی نمایید . این مسیر بسیار زیبا و کوهستانی است .
برای رسیدن به مرز سارپی ترکیه با گرجستان هم که فاصله اون از مرز بازرگان 640 کیلومتره ، باید شهر های دوغوبایزیت ، آغری ، هوراسان ، یوسفلی ، آرتوین ، هوپا را طی نمایید ، این مسیر بیشترش اتوبانی است .
قبل از سفر مشخص کنید که مقصد اولیه شما در گرجستان چه شهری است ؟ باتومی و یا سمت تفلیس ، چرا ؟ چونکه مرز ورودی شما به گرجستان براتون مشخص میشه .
از طبیعت بکر و زیبای ترکیه هم لذت ببرید ، اگر بتوانید مسیرتون رو جوری انتخاب کنید یک شب را در ترکیه بمانید ، مطمئن باشید خاطره فراموش نشدنی ای برایتان به یادگار خواهد ماند .
بپیشنهاد من اینه ، اگر مقصدتون خروج از مرز واله است ، شب مانی در شهر ایغدیر ترکیه است و اگر هم مقصد خروج از مرز سارپی است ، شب مانی در شهر زیبای ارزروم .
تمام برند های معروف ترکیه مثل ال سی وای کیکی ،  دفکتو ، میگروس و کتون و... در تمام شهر های ترکیه نمایندگی دارند و میتونین یه خرید خوب رو هم تجربه کنید .

اسم مرز که میاد ، تصویر ذهنی خیلی از ماها یه جای خاکی درب و داغون و بدون امکاناته ، که یه سری با تفنگ این طرف وایسادن ، یه سری هم با تفنگ اون طرف ، همه این ها رو بریز دور ، مرز یه جای بسیار امنه که به راحتی روزانه چند صد نفر از اون بصورت پیاده رد میشن و همچنین هر روز چند صد ماشین ، بعد از طی کردن تشریفات گمرکی  از اون عبور می کنن  .

بعد از انجام تشریفات گمرکی و عبور از مرز شما باید تا شهر دوغوبایزیت ادامه مسیر بدهید .

در ضمن پست دوم مرتبط با موضوع را از اینجا بخوانید .

توی قسمت نظرات در خدمتتون هستم ، فقط ا ز ارسال نظر به صورت خصوصی خودداری کنید ، چون امکان پاسخ به نظرات خصوصی وجود نداره 

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم 

۲۱
شهریور

یکی از چالش های اصلی هر مسافرتی ، بحث اسکان یا اقامت در سفر است .

اما برای سفر به گرجستان زیاد نگران نباشید ، با این راهکار به راحتی می تونین یک جای خوب برای خودتون ، دست و پا کنید .
 قبل از سفر از طریق سایت بوکینگ www.booking.com  اقدام به رزرو محل مورد نظر خود کنید ، خیلی راحت وارد سایت شوید  شهر مورد نظر خودتون رو انتخاب کنید ، زمانی که می خواهید هم از محل مورد نظر انتخاب کنید ، حالا سرچ کنید و میبینید با گزینه های متعددی روبرو می شوید ، از هتل های پنج ستاره و تاپ گرفته تا آپارتمان ها  و هاستل هایی بسیار خودمانی
این شما هستید که تعیین می کنید کجا بروید .
اگر از فیلترهای موجود در سایت استفاده کنید ، راحت تر به گزینه مورد نظر خواهید رسید .
راستی بابت پرداخت هزینه هم  نگران نباشید ، به راحتی میتوانید با شرکت هایی که در ایران این کار را برایتان انجام می دهند در تعامل باشید .
یعنی چی ؟ یعنی شما یک پرداخت ارزی دارید و باید به دلار یا یورو یک هزینه ای را پرداخت کنید اما مستر کارت و ... ندارید ، خیلی از شرکتهای ایرانی هستند که این کار رو براتون انجام میدهند و مبلغ ناچیزی بعنوان کارمزد دریافت می کنند .
اگر هم بخواهید میتوانید از فیلتر رزرو بدون نیاز به کارت اعتباری استفاده کنید و پرداخت خودتون رو در محل انجام دهید ، توجه داشته باشید که این گزینه رو اگر انتخاب کنید ، انتخاباتون محدود میشه .
میتونید هم قبل از سفر لیستی از آدرس هتل ها و هاستل ها و آپارتمان های مورد نظرتون تهیه کنید و به اونها در گرجستان مراجعه کنید و ببینید کدومشون به شما جای خالی میدهند ، ریسک این گزینه بالاست و پیشنهاد نمیشه .
دوستانی از من سوال پرسیدند که از سایتهای ایرانی میشه رزرو کرد و مراجعه کرد ؟ 
شدنش که بله میشه ، ولی قیمتها رو خیلی بالا می زنند و شما متضرر میشین .
با همین سایت بوکینگ ، خودتون به راحتی میتونید از پس کار خودتون بر بیاید .
هر سوالی بود در قسمت نظرات در خدمت هستم .

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم 

۱۹
شهریور

حداقل هزینه برای سفر با خودروی شخصی به گرجستان چقدر است ؟
این سوالی است که خیلی از دوستان از ما پرسیدند .
با توجه به هزینه های اندک خورد و خوراک در گرجستان ، تقریباً برابر ایران ، اگر بتوانید اقامت خود را مدیریت کنید و از هتل های چند ستاره چشم پوشی کنید و اقامت خود را در دل مردم محلی و خانه های بومی آنها انجام دهید ، در هزینه های کلی سفر شما فوق العاده صرفه جویی میشه ، کار سختی هم نیست .
لذت سفرتون هم دو چندان میشه .
برای خورد و خوراک هم نگران نباشید ، کافه ها و رستوران های سطح شهر بسیار زیاد هستند و نگرانی بابت سیر کردن شکم خود و همراهان محترم نخواهید داشت .
شما میتوانید وعده نهار خود را در یک رستوران مجلل چند ستاره با منظره شهر با هزینه بالا سپری کنید ، یا میتوانید لذت خوردن غذاهای محلی که به وفور در سطح شهر یافت میشوند را تجربه کنید .
البته شاید دوستانی باشند که تمایلی به میل کردن غذای محلی نداشته باشند ، این دوستان هم نگران نباشند ، رستوران های ایرانی در اکثر شهرهای گرجستان یافت می شوند و جای هیچ گونه نگرانی نیست .

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم 

۱۳
تیر

سفر به باتومی با ماشین شخصی    
 

«سفر مثل ازدواج است، بزرگ ترین اشتباه در آن، این است که فکر کنی همه چیز تحت کنترل توست.» «جان اشتاین بک»

تو یکی از روزهای آخر خرداد 96 پشت فرمون ماشین توی ترافیک همت ( اتوبانی در استان تهران ) بودم ، هوس جاده های خلوت ترکیه و مسیرش به گرجستان رو کردم ، آرامش وصف نشدنی رو از اعماق دلم می خواستم  . 
جاده های خلوت با چشم انداز زیبا ، از این زندگی شلوغ شهری و سر و صدا و البته پر استرس  هم خسته شده بودم ، تابستون هم که داره شروع می شه ،  بچه مدرسه ای من هم که تعطیل شده ، تعطیلات عید فطر هم که نزدیکه ، دو روز تعطیل رسمی داریم ، فکر کنم همه چیز مهیاست  که دوباره روحی جلا بدم .
اما باید دقیق برنامه ریزی می کردم ، دو دوتا چهار تا می کردم  ببینم حدودچقدر خرج داره ؟
بار اولم نیست ، این دفعه هشتمی هستش که با خودروی شخصی مسافرت خارج از ایران میرم .( بد عادتی شده برام ) 
ده  روز مهلت برنامه ریزی داشتم  تا بتونم استارت این سفر ارزان قیمت رو بزنم ، ماشین که کاپوتاژ بود و گواهینامه و کارت ماشین بین المللی و پلاک داشتم ، پس از این هزینه ( 500 هزار تومانی ) در امان بودم . باید بیمه بین المللی و بیمه مسافرتی رو می گرفتم .
استارت رو زدم ، بدون اینکه به همسر جان اطلاع بدم ، سورپرایز بود دیگه  .
بیمه 15 روزه برگ سبز ( بیمه ایران ) 75000 تومان از نمایندگی مطهری تهران تهیه کردم  ، بیمه مسافرتی رو هم از بیمه ملت به مبلغ 25 هزار تومان برای سه نفرمون هم تهیه کردم .
بابت اقامت هم با دوستی که بومی شهر باتومی هستش و منزل ویلایی داره تماس گرفتم و اعلام کردم دارم میام باتومی ، خونت رو به کسی اجاره نده . پنج شب میام و توش میمونم . از قرار شبی 13 دلار . یعنی بابت اقامت توی باتومی به مدت پنج شب باید 65 دلار به صاحبخانه می دادم . هزینه ناچیزی بود ، از طرفی هم من و هم همسرم علاقه ای به تجمل در سفر نداریم ، چون تجمل آفت سفر و خاطره خوبه .( این نظر منه ) . زیاد سفر میرویم و البته با هزینه کم .
اتاق مورد نظر ما توی باتومی دارای آشپزخانه مشترک و سرویس بهداشتی و حمام مشترک با صاحبخانه بود ، تمام وسایل پخت و پز و شست و شو اعم از ماشین لباسشوئی و غیره هم موجود بود .
یک خونه با وسایل کامل  که یک اتاقش رو به ما اجاره می داد ، با همون قیمت که گفتم ، صاحبخونه هم خیلی آدم تمیز و خوبی بود ، خیلی مهربان و خاکی و دوست داشتنی ، از قشر متوسط جامعه گرجستان هستند .
یه کم باید خرید تو راهی رو می کردم و تمام .
سه شب مونده به سفر به خونواده گفتم ، عشقی کردند که بیا و ببین ، هشت روز مسافرت باحال در پیش بود .
بالاخره انتظارا به سر رسید و حرکت ما راس ساعت 12 ظهر روز پنج شنبه یک تیر 96 به سمت مرز بازرگان  کلید خورد  .
حدودای ساعت نه  شب رسیدیم به بازرگان ، پروسه رد شدن با خودرو از مرز  در صورت خلوتی گمرک حدود 20 دقیقه زمان میبره و شما به خاک ترکیه میرسید ، از طرفی قصد داشتم  مرز رو رد کنم و خودم رو برسونم ایغدیر و هتل لطیف ، دوست قدیمی که همیشه میرم پیشش ، هتلش سه ستاره هستش و خوش قیمت ، شبی 60 لیر .
اما پشیمان شدیم و گفتیم شب رو در ماکو بمانیم و صبح فردا به طرف مرز و خروج از ایران رو انجام بدیم . چون هوا گرگ و میش بود و من قصد نداشتم ، شب رو در جاده های ترکیه باشم .
رفتیم هتل جهانگردی ماکو ، یک اتاق دو تخته با صبحانه برای سه نفر جمعاً  149 هزار تومان .
شب رو در هتل استراحت کردیم و صبح ساعت 10 پس از صرف صبحانه ، به سمت گمرک حرکت کردیم ، باک بنزین رو تا خرخره پر کردم ، اما چقدر گمرک شلوغ بود ، چه غلطی کردم دیشب موندم ماکو ، کاش رد کرده بودیم مرز رو ، از ساعت 10 تا ساعت 15 درگیر رد کردن گمرک و صف طولانی و بعضاً حق خوری و عدم اعتقاد به صف توسط عده کثیری از هموطنان  عزیز تر از جان .
نمیدونم چرا این حق کشی و ضایع کردن حق دیگران را عده ای زرنگی می دانند ، امیدوارم این انرژی های منفی به خودشون برگرده تا حالش رو ببرند .
بعد از کلی حرص خوردن از دست یک سری از هموطنان که هیچ پایبندی به صف نداشتند بالاخره  راس ساعت 15 به وقت ایران توی جاده های ترکیه بودم ، به سمت شهر ایغدیر .
مسیر انتخابی ام خروج از مرز ترکگوز بود و حرکت به سمت باتومی در خاک گرجستان بود .تقریباً باید 360 کیلومتر در خاک ترکیه میرفتم تا به گرجستان برسم و از اونجا برم سمت باتومی .
تقریباً ساعت های هشت غروب جمعه رسیدیم مرز واله ( مرز ترکیه با گرجستان در شهر ترکگوز ترکیه و شهر واله گرجستان ) 
تشریفات خروجمون از ترکیه و ورود به گرجستان در کمتر از یک ربع ساعت انجام شد .
سمت گرجستان از نظر بردن دارو خیلی حساس هستند و شما خواننده گرامی این سفرنامه در نظر داشته باش که اگر قصد سفر به گرجستان داشتی به هیچ وجه دارو همراه خودت نبری .
درسته اینجا ایبوبروفن و استامینوفن کدئین مثل نقل و نباته ، اما یک برگش اونجا میتونه سفر رو زهر مارت کنه و خاطره بدی برات بزاره ، منم که اینو از سفر های قبلی ام میدونستم ، هیچ دارویی همراه خودمون نداشتیم .
پلیس گرجستان در پنج دقیقه ،  وسایل ماشینم  رو از ایکس ری رد کرد و مجوز ورود به  جاده های  گرجستان داده شد .
فکر می کردم که از شهر واله تا باتومی رو دو یا سه ساعته طی می کنم و آخرای شب میرسم باتومی ، اما زهی خیال باطل .
یه توضیحی رو باید اینجا خدمت خواننده گرامی عرض کنم :
در دوبار سفری که سال 95 با خودرو شخصی به گرجستان ( تفلیس  یکبار و یکبار هم باتومی ) داشتم و سفرنامه اش هم در همین سایت موجوده :
  هم مرز سارپی رو از نزدیک دیده بودم و هم مرز ترکگوز یا واله ، چون قیمت بنزین در ترکیه بالاست قصد من ورود زودتر به خاک گرجستان بود ، تا با خیال راحت مسیر رو بریم و اگر نیاز به بنزین داشتیم توی گرجستان با هزینه کمتری اون رو دریافت کنیم .
مسیر مرز بازرگان ایران تا مرز شهرهوپا ترکیه با شهر سارپی گرجستان 640 کیلومتره .
مسیر مرز بازرگان تا مرز شهر ترکگوز ترکیه با شهر واله گرجستان حدود 347 کیلومتره .
پس انتخاب من شد مسیر دوم که کیلومتر کمتری رو در خاک ترکیه پیمایش کنیم .
از طرفی هم هیچ مطالعه ای روی جاده شهر واله گرجستان به شهر باتومی نداشتم و به یک نقشه دستی اعتماد کردم ، که کار فوق العاده اشتباهی بود .
خلاصه ،  ساعتای 9 غروب بود که از واله اولین خروجی رو که تابلو زده بود به سمت باتومی پیچیدیم ، یک تابلو دیدیم که نوشته بود تا باتومی 120 کیلومتره و خوشحال شدیم زود میرسیم .
15 کیلومتر اول همه چی خوب بود و ما هم شاد و شنگول بودیم از رادیو آهنگ های گرجی شاد پخش می شد و ما هم لذت می بردیم  ، اما یهو جاده خاکی شد ، من که فکر کردم اشتباه اومدم برگشتم عقب یک خورده و از محلی ها با زبان بی زبانی ، پرسیدم باتومی از کدام طرفه ؟ و اونها دوباره به من همین جاده رو نشون دادند .
جاده ای خلوت ، بدون گاردیل ، جنگلی ، خاکی ، با چاله و چوله های فراوان اما بکر .
 
محل قرارگیری عکس 1
طفلک گوگل هم توی پیشنهاد هاش این جاده رو نذاشته بود که من این رو انتخاب کردم . همین جاده که با قرمز مشخص کردم . 
تو ایران من به شخصه همچین جاده خرابی تا به حال ندیدم .
چون اوایل جاده آسفالت بود و  ما حس میکردیم که باران جاده را شسته و برده ، پس به مسیر ادامه دادیم به امید آسفالت شدن دوباره جاده .
وای ، ای داد بیداد ، دو تا خونه از بنزینی که ایران زدم  دارم ( 15 لیتر ) ، هوا داره تاریک میشه ، جاده هم که نا آشنا و غیر اصلی .
نزدیک ترین پمپ بنزین به ما در شهر khulo  بود که 40 کیلومتر با ما فاصله داشت ، 40 کیلومتر خاکی اونم با دنده یک .
بچه عقب ماشین خوابش برد و من و همسرم از ترس داشتیم  میترکیدیم . هیچ ماشینی هم از این جاده عبور نمیکرد . هر یک ساعت یه ماشین میدیدیم .
یادمه اولای ماه رمضون توی برنامه ماه عسل احسان علیخانی یک سری جوان آورده بود که توی کویر قم ، اگر اشتباه نکنم دریاچه نمک گرفتار شده بودن و دونفرشون از فرط گرسنگی و گرما و تشنگی فوت می کنه ، منم که اون برنامه رو با همسرم دیده بودم ، به همدیگه حرفی نمیزدیم ، اما قشنگ معلوم بود داریم اون برنامه تلویزیونی رو توی سرمون مرور می کنیم ، قشنگ انرژی اش تو فضا بود .
خیلی خیلی ترسیده بودم ، اما دیدم اگر خودم رو ببازم دیگه حتی نمیتونم رانندگی کنم ، بالاخره این چالش که توش گیر کرده بودیم در آینده به یکی از بهترین خاطراتم تبدیل میشه ، که شد ، خداروشکر .
ادامه دادیم ، تا رسیدیم به یک سد خیلی بزرگ ، از نگهبانش پرسیدم چقدر دیگه این جاده خرابه ؟ گفت : 30 کیلومتر دیگه ، همونجا کیلومتر رو صفر کردم تا ببینم این 30 کیلومتر لعنتی کی تموم میشه .
یک خونه دیگه بنزینم هم رفت .
تو مسیر یک سری روستا بود که از هر خونه یکی دو تا چراغ بسیار کمسو روشن بود ، اصلا و ابداً با روستاهای پر نور خودمون قابل مقایسه نبود .
تازه این جاده خاکی بعضی وقتها دو راهی یا سه راهی می شد که تشخیص اینکه مسیر اصلی کدومه ، اون هم توی اون موقع شب کار سختی بود ، هر جا دوراهی یا سه راهی می شد ، از ماشین پیاده می شدیم و چشمی اندازه جاده ها رو در میاوردیم تا بفهمیم کدوم اصلی هستش و کدوم فرعی ، آخرای کار دیگه حرفه ای شدیم و از ماشین هم پیاده نمی شدیم .
تو همین جاده خاکی دو یا سه بار صدای آبشار شنیدیم ، بله درست حدس زدید ، آب همین آبشار از وسط جاده رد میشد و ما باید از توی آب با ماشین رد می شدیم .عمقی نداشت ، اما ترس که داشت .
بالاخره بعد از طی سی کیلومتر رسیدیم پمپ بنزین ، باک رو پر کردم و ساعت رو نگاه انداختم دیدم ساعت 1 بامداد شده ، همونجا توی ماشین ، توی پمپ بنزین خوابیدیم تا ساعتای 7 صبح .
60 کیلومتر مانده بود تا  باتومی  . اما وقتی صبح شد ، دیدیم عجب جاده قشنگیه ، چقدر زیبا و بکر هستش ، اکثر مکانهای توریستی هم توش هست مثل دریاچه ،  پل معلق ، رفتینگ  و ... .
بعداً فهمیدم تورهای یک روزه رو بیشتر از شهر باتومی به اینجا می آورند ، البته با خودروهای مجهز شاسی بلند ، نه با سواری ال نود .
راس ساعت 11 صبح رسیدیم باتومی ، مستقیم رفتیم خونه دوستمون توی خیابان میلیکیشویلی .
گرفتم خوابیدم  تا یک بعداز ظهر .
روز شنبه اولین روز ما بود توی شهر زیبای باتومی ، چون پارسال تقریباً بیشتر مناطق این شهر رو دیده بودیم ، گفتیم این دفعه جاهای جدید تری رو برویم .
ساعت دو بعداز ظهر روز شنبه اولین روز به اتفاق پسرم ، دو نفری  رفتیم پارک آبی باتومی  و تا ساعتای 9 غروب اونجا بودیم .( هر نفر 40 لاری )
پارک آبی روباز در کنار بلوار ساحلی قرار دارد ، سه تا سرسره پیچ در پیچ داره ، سه تا سرسره آبشار و یک عدد سرسره یو مانند ، به همراه دوتا استخر و استخر بازی کودکان .
سرجمع این پارک آبی قابل قبول بود ، اما قابل مقایسه با پارک های آبی ایران نیست ، از لحاظ تجهیزات و هیجان سرسره ها حتی پارک آبی گرمدره هم از این پارک آبی مجهز تر بود .
 
محل قرار گیری عکس پارک آبی   2
رستوران  هم توی پارک آبی وجود داشت ، اما قیمتها زیاد مناسب نبود ، خوبیش این بود مثل پارک های آبی ایران از ایکس ری رد نمیکنن تا ببینند چیزی همراه داری یا نه ؟ 
هر چی دوست داری ببر تو پارک آبی نوش جان کن .
یک ماه قبل به همراه گل پسر رفتیم پارک آبی اتوبان تهران کرج ، دو تا سه بار ما رو گشتند و حتی از ایکس ری هم وسایلمون رو رد کردند .
شام هم رفتیم مک دونالد و جای همتون خالی یه دل سیر همبرگر و سوخاری + سیب زمینی نوش جان کردیم ( هر نفر 13 لاری شد )  ، بعد از شام هم رفتیم بلوار ساحلی و موتور برقی سواری ( کلاً  10 لاری شد )
 
محل قرارگیری عکس 3 مک دونالد
بلوار ساحلی باتومی خیلی زیبا و تمیزه و شما از دیدن اون لذت میبری  ، به لطف تعطیلات عیدفطر تو اون تاریخی که ما باتومی بودیم ، تقریباً همه توریستها به زبون فارسی با هم صحبت می کردند . لهجه های شیرین  اصفهانی ،  شیرازی و جنوبی به وفور شنیده می شد .
نرخ برابری لاری به دلار 2.39 بود .
نرخ خرید دلار در زمان انجام این مسافرت 3760 تومان بود .
پس نرخ هر لاری 1570 تومان می شد .
هر صد دلاری رو تو تاریخ مسافرت ما 239 لاری تبدیل می کردند . توی سطح شهر صرافی ها فراوان هستند و از این بابت هیچ مشکلی نیست .
 
محل قرارگیری عکس 4 صرافی های باتومی
یادمه پارسال نرخ برابری 2.1 بودش و این یعنی واحد پول لاری گرجستان کمی سقوط داشته .
برای روز یکشنبه یک تور یک روزه به کوتایسی و تنگه مارتویلی خریدیم به قیمت سه نفر  130 لاری. البته با چونه و تخفیف .
راس ساعت 8 صبح ون توریستی آمد درب منزل دنبال ما و تور یک روزه ما شروع شد ، مسیر بسیار زیبا که توی مسیر پر بود از کشاورز های محلی ، محصولاتشون رو بساط کرده بودند توی جاده و می فروختند ، از خیارشور گرفته تا نوشیدنی های دست ساز خانگی ، میوه های تازه و صیفی جات .
کلاً توی خرید این تور توافق کردیم که ما رو 4 جای توریستی در مسیر با همین هزینه ببرد  . 
 
محل قرارگیری عکس 5 نمای شهر کوتایسی از بالا
بهترینش همون تنگه مارتویلی بود ، که هم زیبا بود و هم چشم نواز  . در ضمن امکان قایق سواری در تنگه با پرداخت هزینه جداگانه مهیا بود . ( 15 لاری )
در مسیر برگشت هم دو کلیسای بسیار زیبا و قدمت دار رو به ما نشان داد .

 
محل قرارگیری عکس 6 کلیسای کوتایسی
کلاً هر چقدر که در ایران عزیز ما امام زاده داریم ، شما در عدد دو ضرب کن ، به این تعداد در گرجستان کلیسا می بینی .
حدودای ساعت 8 شب با همون ون توریستی برگشتیم به محل اقامتمان ، خسته بودیم ، اما زمان گرانبها رو نباید از دست می دادیم ، پس رفتیم دوباره لب دریا و بلوار ساحلی .
سوار چرخ و فلک باتومی شدیم ( هر نفر 3 لاری ) و کلی لذت بردیم .
کمی هم کنار سمبل عشق (  علی و نینو )  نشستیم .
همون موقع دیدیم چند تا از هواپیما های جنگی دارن تو راسته آسمان بلوار ساحلی حرکتهای نمایشی انجام میدن ، تو آسمان قلب درست کردند .
 
محل قرار گیری عکس 7 قلب در آسمان
شام به یک  رستوران زیبا با موسیقی زنده گرجی به همراه  هنرنمایی گروه گرجی   رفتیم ( جمعاً شام و ورودی رستوران شد 100 لاری ) 
من خاچاپوری و خینیگالی به همراه بادریجانی سفارش دادم ( گشنه ام بود خوب ) خانمم هم یک کباب مخصوص و پسرم هم  کباب  .
 
محل قرار گیری عکس 8 تنگه مارتویلی

با سالاد و مخلفات  و نوشابه . خیلی چسبید  ، جای همه خوانندگان خالی .
روز دوشنبه با ماشین خودمون به سمت بندر پوتی  و کابولتی حرکت کردیم و از زیبایی های جاده و دریا لذت بردیم ، نهار رو هم تو مسیر صرف کردیم  . 
در اواخر تیر ماه یک فستیوال موسیقی در شهر ساحلی آنکالیای گرجستان برگزار می شه و تبلیغات محیطی اون رو در جای جای این جاده میشد دید .
اکثر جوانان مطلع و اهل دل های ایرانی هم به این فستیوال دی جی می روند ، نزدیکترین جشن و فستیوال به ایران عزیز  و قسمت مسلمان نشین ترکیه .
دولت گرجستان هم که از این موضوع اطلاع داره ، خوب میدونه چکار کنه که رونق بیشتری نصیبش بشه .
از یکماه پیش توی ایران ، اخبار این فستیوال رو که دنبال می کردم ، متوجه شدم تمام مردم از روستاهای اطراف آنکالیا در نشستی که مسئولان برگزاری این فستیوال با مردم محلی داشتند ، ضمن تشکر از مسئولان ، خواستار برپایی هرساله این فستیوال شاد در این محل شدند .
رونق بازارهای محلی و کسب و کار ، در تاریخ یک ماهه برگزاری این فستیوال به خوبی برایشان مشهود بوده ، آقا توریست پول میاره ، چه بخواهی و چه نخواهی . قابل توجه دوستان مسئول .
بالاخره این حجم جوان و پرانرژی شکمش باید سیر بشه و جای خواب هم داشته باشه دیگه ...
حوصله رانندگی 120 کیلومتری تا آنکالیا رو نداشتم ( تنبل شدم ) از طرفی خیلی دوست داشتم برم یه سر و گوشی آب بدم ببینم محیط برگزاری فستیوال چه جوریاست ؟
بیخیال شدم و یه کمپ کوچیکی توی پوتی زدم و نزدیکیای غروب دوباره راهی شدیم به سمت باتومی .
شام کجا بریم ؟ مک دونالد ، دوباره ؟ آره دیگه ، ایران گیرمون نمیاد ، باشه ، بزن بریم .
 
محل قرارگیری عکس 9 – نمای باتومی از بالکن آرگو تلکابین

 
محل قرار گیری عکس 10  نمای بندر از داخل تله کابین
روز سه شنبه هم به گشت و گذار در سطح شهر و سرک کشیدن به این ور و اون ور شهر گذشت .
رفتیم بازار محلی ، جایی که کمتر توریست ایرانی به اون سر می زنه ، یک بازار قدیمی کنار ریل راه آهن ، تو سفر نامه های تصویری دوستان به تایلند دیده بودم که یک قطار از وسط بازار رد می شه و برام جالب بود ، همین رو توی باتومی ما دیدیم ، یک قطار باری از جلوی بازار رد می شد و مردم خیلی عادی از جلوش رد می شدن و جیغ و سوت و بوق اون قطار رو در میاوردن .
 
 محل قرارگیری عکس 11 بازار محلی باتومی
کلی خرید های باحال کردیم ، کشمش و گردو و عسل در گرجستان قیمت و کیفیتی خوب دارد ، هر کیلو عسل مرغوب تقریباً 15 لاری .
هر کیلو مغز گردوی سفید و با کیفیت 10 لاری .
انواع سس ها ی دست ساز و ادویه های مخصوص هم در همین بازار موجود بود .آدرس این بازار محلی : روبروی ورودی تله کابین باتومی رو پانصد متر پیاده به سمت بندر پوتی بروید متوجه بازار می شوید .
بازار از دوبخش بیرونی و درونی تشکیل شده ، عکس داخل بازار رو نداشتم ، اما حتماً داخل بازار بروید و از خرید توش لذت ببرید ، توریست های خارجی زیاد بودند داخل این بازار .
یک تفاوت فرهنگی : در بازار های ما انواع و اقسام برنج رو شما مشاهده می کنی با قیمتها و کیفیتهای مختلف ، چون قوت غالب مردم ایران برنجه ، اما اینها قوت غالبشون آرده ، بله آرد . چرا ؟ چون اکثر غذاهای محلیشون با آرد درست می شه . آرد فروشی ها در بازار ، بازاری داشتند . 
خیلی جالب بود برای من به شخصه ، از دیدن این تفاوتها لذت می بردم .
کمی هم چای گرجستان خریداری کردیم ، به همراه سوغاتی های محلی و سس های دست ساز و انواع لواشک ترش محلی . 
نزدیکای غروب دوباره برای آخرین بار کنار دریا رفتیم و با شنا در آب دریای سیاه از این محل خداحافظی کردیم .
چهارشنبه باید برمیگشتیم سمت ایران ، راستی یادم رفت بگم ، خانم روز جمعه امتحان پایان ترم داشت و من موقع برنامه ریزی ها اصلاً یادم نبود ، پس یک روز رو از دست دادم و باید چهارشنبه برگردیم .
صبح چهارشنبه به سمت ترکیه راه افتادیم ، از کدوم مسیر ؟ بله از مسیر مرز سارپی ، من غلط بکنم دوباره برگردم توی اون جاده خراب .
از باتومی تا مرز سارپی بیست دقیقه هم راه نیست ، کلا 15 کیلومتر ، نزدیکای مرز سارپی باک رو با بنزین 1.7 لاری  پر کردیم .
توی همون پمپ بنزین بقیه لاری های موجود رو با لیر ترکیه مبادله کردیم ، برعکس ایران که صرافی باید از n  جای مختلف مجوز بگیری ، توی گرجستان اینطور نیست و تقریباً اکثر مغازه ها تابلوی اکس چنچ یا دوویز رو دارند و واحد های مختلف رو به هم تبدیل می کنند .
من توی سیگار فروشی هم دیدم داشت پول تبدیل می کرد .شایدم صرافی بود که سیگار هم میفروخت .
سریع رسیدیم به مرز و بعد از یک ساعت و نیم مرز رو رد کردیم و راس ساعت  10 صبح اول جاده  هوپا به ترابزون .
به به ، به محض اینکه مرز گرجستان رو رد می کنی و به ترکیه میای یک بازار بزرگ هستش به نام استانبول بازار .
صد البته که تمام برند های ترکیه در اون بازار حضور دارند . با تخفیف ها وسوسه انگیز .
تو همون بازار مقداری دلار به لیر تبدیل کردم و در اختیار بچه ها قراردادم . خودم هم جلوی بازار نشستم بر روی این صندلی ماساژ و با یک سکه یک لیر ی کلی ماساژ گرفتم .
دوساعت برای این بازار از لحاظ زمانی وقت گذاشتیم ، حوله و لباس و سوغاتی خریدیم .
حوله فروشی های جلوی درب ورودی بازار قیمت های خوبی دارند ، یک حوله یک و نیم متری حمام به قیمت 15 لیر .
ما که پارسال از این حوله ها خریده بودیم و کلی هم از کیفیت و جذب آب اون راضی بودیم ، این دفعه هم دو سه تایی حوله خریدیم .
ادامه مسیر دادیم به سمت شهر زیبای ارزروم .
نهار رو در شهر زیبای ارزروم ترکیه میهمان یکی از نمایندگی های اصلی کاچ کباب بودیم ، خیلی لذیذ ، گوشت گوساله رو بصورت یک سیخ بزرگ بر روی ذغال قرار دادند و برای مشتری از روی همون سیخ های بزرگ با چاقو برش می دهند و در سیخ های کوچکی روی میز مشتری سرو می کنند .
 
محل قرار گیری عکس 12 کاچ کباب ارزروم
ما سه نفری دوازده سیخ خوردیم به همراه سالاد ،  نوشابه ، یک سالاد مخصوص ترکیه ای که قرمز بود و اصل جنس بود جمعاً شد 108 لیر ترکیه .
نرخ برابری دلار به لیر تقریباً 3.45 بود ، یعنی هر صد دلاری با 345 لیر تعویض می شد . هر لیر تقریباً 1090 تومان ایران می شد .
ادامه مسیر دادم تا مرز ایران با ترکیه ( مرز بازرگان ) ، ساعت 10 شب رسیدیم به مرز و از ترس اینکه فردا تو شلوغی گیر نکنیم شبانه مرز رو رد کردیم ، دوساعتی در گیر و دار کارهای گمرکی و رد شدن از مرز بازرگان گذشت و ساعت یک بامداد ما در شهر ماکو بودیم .
هیچ جایی برای خواب گیر نیاوردیم و مجبور شدیم به سمت خوی حرکت کنیم ، واقعاً خواب داشت پوستم رو میکند . بچه ها که داشتند چرت مرغی میزدند ، توی مسیر با چند تا از هتل ها و میهمان پذیر های خوی تماس گرفتیم و دیدیم همه پر هستند و جای خالی ندارند . پس مجبور شدم شب رو در یک پمپ بنزین توراهی بخوابم ، خستگی رو از تن به در کنم و صبح ادامه مسیر بدم .
به لطف دولت تدبیر و امید ، چند وقتی است که سرویس های بین راهی خیلی تمیز و مجهز شدند و این برای من که زیاد اهل سفر هستم به عینه مشهود است .
این پمپ بنزین علاوه بر داشتن سرویس های بهداشتی تمیز ، مجهز به دوش حمام هم بود .
بعد از یک هفته به سرویس بهداشتی رسیده بودیم که هم شلنگ داشت و هم آب گرم ، دوباره تکرار می کنم : آب گرم ، آقا این چه وضعشه ؟ تو ترکیه با یه پارچ آب باید رفع حاجت کنی ، توی گرجستان همون یه پارچ آب هم نیست و فقط یه دستمال کاغذی نازک می بینی ، این موضوع خیلی روی اعصاب من بود .
یک نگاهی انداختم دیدم درب نمازخانه بازه و خواب توی ماشین خستگی این راه طولانی رو به در نمی کنه ، از بچه ها خواستم توی ماشین باشند و من یه چهار ساعتی رو روی زمین بخوابم .
به محض اینکه سر رو بر بالین گذاشتم رفتم تو یه عالم دیگه ، صبح هم سرحال از خواب بیدار شدم و بعد از یک آبی به دست و صورت ادامه مسیر دادیم ، صبحانه بین راه سیب زمینی تنوری تبریزی + تخم مرغ آب پز با افزودنی های مجاز میل کردیم و ادامه مسیر دادیم .
ساعت هفت غروب پنج شنبه هشتم تیر 96 هم رسیدیم منزل و پرونده این سفر هم با خاطرات شیرینش بسته شد .
سرجمع از درب منزل تا درب منزل 2982 کیلومتر رانندگی و جاده نوردی کردیم .
و اما در این سفر جمعاً  466 دلار خرج شد . ( اقامت ، خورد و خوراک ، ورودی ها و... )
خرید های قبل از سفر  و هزینه بیمه ها و بیمه خودرو هم 300 هزار تومان شد  که در ایران انجام شده بود .
هزینه بنزین هم توی همون 300 هزار تومان و 466 دلار می باشد .
این دفعه هم هزینه قابل قبولی شد . اگر همین سفر رو داخلی انجام میدادم تو این تاریخی که عید فطر هم داخلش بود ، معلوم نبود چقدر میشد .
نرخ برابری دلار به لاری گرجستان و لیر ترکیه هم که توی سفر نامه گفتم .
سعی کردم توی این سفرنامه نکته های جدیدی رو انتقال بدم ، خیلی ریز و زیرپوستی .
از شما خواننده گرامی هم تقاضا دارم با نظرات سازنده و نقد هاتون من رو خوشحال کنید .
بابت غلط های نوشتاری و لحن نگارش عامیانه و غیر کتابی هم از دوستان معذرت خواهی می کنم .
به امید سفر های بیشتر
با احترام

به دوستان گل توصیه می کنم در کانال تلگرامی من عضو شوید : https://t.me/georgiatravel1396
اگر سوالی و نقدی داشتید در تلگرام  هم در خدمت هستم